تا الان شده که فیلمی ببینید که بلافاصله بعدش هوس سفر توی سرتان بیفتد؟ در ادامه یک لیست جامع از بهترین فیلم ها با موضوع سفر درست کرده ایم.
بعضی از این فیلم ها به نشان دادن مناظر خیره کننده مشهورند.
بعضی ها حس ماجراجویی را در آدم زنده می کنند.
بعضی ها صرفاً الهام بخشند و به مخاطب انگیزه می دهند که از شروع سفر نترسد.
در هر صورت این ۲۲ تا فیلم را حتماً ببینید. چه اهل سفر هستید، چه نیستید!
سه برادر که ماه هاست با هم حرف نزده اند، بعد از سالگرد مرگ پدرشان سوار قطار می شوند تا در کل هندوستان بگردند. دلشان می خواهد به هم نزدیک تر شوند و کم کم خودشان را در طول این سفر پیدا کنند.
بیل مری، آدرین برودی، جیسون شوارتزمن و اون ویلسون در این فیلم بازی می کنند.
در دارجلینگ محدود، سفر این برادران را به هندوستان شلوغ و رنگارنگ می بینم.
کارگردان این فیلم وس اندرسون است که طرفداران خاص خودش را دارد. این فیلم هم مثل همه ی فیلم های وس اندرسون از نظر فیلم برداری و صحنه پردازی خیره کننده است.
واقعاً ممکن است بعد از دیدن این فیلم یک دفعه هوس رفتن به هندوستان به سرتان بزند.
اگر خیلی کشته مرده ی زندگی کردن توی شهر هستید، لطفاً بی خیال دیدن فیلم زیر افتاب توسکانی شوید. این قصه ی عاشقانه ممکن است باعث شود یکدفعه سر به کوه و بیابان بگذارید.
بعد از دیدن زیر آفتاب توسکانی و تماشای زیبایی های بی بدیل این بهشت ایتالیایی، هر شهری ممکن است جذابیت خودش را از دست بدهد.
بعید است که اسم ایندیانا جونز را نشنیده باشید. ایندیانا (با بازی هریسون فورد) از تحقیق و جستجو در مورد عجایب باستان سیر نمی شود. در این فیلم ها داستان ماجراجویی های او از مصر تا هندوستان را می بینیم و از نگاه ایندی با اسطوره های فرهنگ های باستانی آشنا می شویم.
یکی از آن فیلم هاست که آدم را عاشق تاریخ می کند! خیلی ها دیدنی های شهر باستانی پترا در اردن را برای اولین بار در این فیلم ها دیده اند.
حتی اگر اهل سفر نیستید هم باز ایندیانا جونز را ببینید! بنیاد فیلم آمریکا در سال ۲۰۰۳، ایندیانا جونز را به عنوان دومین شخصیت برتر سینمایی تمام دوران اعلام کرد.
این فیلم در سال ۱۹۶۲ اکران شده است.
پیتر اوتول ستاره ی سال های دور هالیوود در این فیلم نقش اصلی را دارد. قصه ی فیلم به زمان جنگ جهانی اول مربوط می شود. در لورنس عربستان ماجراهای یک سرباز انگلیسی با قبایل عرب را می بینیم.
داستان زندگی تی.ای.لورنس که عرب ها را برای قیام علیه عثمانی متحد می کند.
بعد از این فیلم احتمالاً دلتان بخواهد به کویر سر بزنید. حتی اگر جنگ و آشوبی در کار نباشد.
لورنس عربستان برنده ی هفت اسکار شده!
این فیلم بر اساس داستان زندگی هانریش هارر، کوهنورد اتریشی ساخته شده. در هفت سال در تبت، ما ملاقات او با دالایی لاما را می بینیم.
این فیلم با بازی برد پیت در سال ۱۹۹۷ اکران شده.
هفت سال در تبت بهانه ی جذابی برای آشنایی با فرهنگ تبت و آشنایی با ماجراهای هجوم چین به تبت است.
این فیلم به خوبی توانسته از نگاه یک آدم بیرونی، فرهنگ یک جامعه ی دورافتاده را نشان بدهد.
ممکن است این فیلم از نظر تاریخی صددرصد دقیق نباشد ولی به هر حال باز هم فیلم جذابی است و دیدنش توصیه می شود.
وحشی بر اساس داستان زندگی شرل استرید ساخته شده است.
داستان زندگی یک کوله گرد کم تجربه که بعد از مرگ مادرش به سفری به مسافت ۱۷۰۰ کیلومتر در طول آمریکا می رود.
کتابی که این فیلم بر اساسش ساخته شده به بیش از ۳۰ زبان در دنیا ترجمه شده.
شاید بد نباشد که بدانید کتاب وحشی در ایران با ترجمه ی میعاد بانکی منتشر شده است.
ریس ویترسپون به عنوان نقش اصلی فیلم بازی خیره کننده ای دارد و به خاطر بازی در وحشی حتی نامزد اسکار هم شد.
این فیلم بامزه و دوست داشتنی نامزد دریافت بهترین فیلم اسکار شده بود.
در این فیلم داستان یک خانواده ی عجیب و غریب را می بینیم که برای رفتن به کالیفرنیا به یک سفر جاده ای بامزه می روند.
هدف این سفر برآورده کردن آرزوی دختر کوچک و بانمک خانواده است. این دختر می خواهد در مسابقه ی میس سان شاین کوچولو در کالیفرنیا شرکت کند.
این خانواده برای رسیدن مجبور می شوند از مسیرهای غیرعادی سفر کنند و در این راه بارها مجبور می شوند فولکس واگن قدیمی شان را هل دهند. منظره ای آشنا برای سفرهای خانوادگی ایرانی
پیش از طلوع داستان یک روز رویایی در شهر زیبای وین است. داستان جادو و عشق.
این فیلم قسمت دوم و سوم هم داردکه اسمشان پیش از غروب و پیش از نیمه شب است.
به سوی طبیعت وحشی یکی از آن فیلم هایی ست که بعضی از عشق سفرها بهش تعصب دارند.
فیلمی که در سال ۲۰۰۷ ساخته شده و در همین مدت کوتاه الهام بخش سفرهای زیادی بوده است.
به سوی طبیعت وحشی بر اساس داستان زندگی کریستوفر مک کندلس ساخته شده. مک کندلس بعد از فارغ التحصیلی تصمیم گرفت اسیر زندگی روزمره و کلیشه ای نرود. او با تجهیزات اندک به شمال آمریکا سفر کرد و طبیعت وحشی آلاسکا را به صورت هیچ هایکری پیمود.
مک کندلنس با شجاعت سعی کرد از الگوهای رایج جامعه فاصله بگیرد و در تنهایی و به دور از تمدن، خودش را بشناسد.
تماشای فیلم زندگی او به کارگردانی شان پن، ممکن است حس سفرهای ساده کوله گردی را در شما زنده کند. اگر اهل سفر هستید قطعاً باید این فیلم را در لیست تان داشته باشید.
بیشتر فیلم بر اساس روایت های دست دوم اشخاصی ساخته شده که مک کتدلنس را می شناختند. شخصی که می خواست از مادیات فاصله بگیرد و معنای واقعی زندگی را احساس کند.
به سوی طبیعت وحشی از آن فیلم هایی ست که به ما یادآوری می کند سفر فقط به معنای حمل کردن لوازم و اشياء سفری نیست، بلکه اصلی ترین چیزی که در طول سفر جابه جا می کنیم، روح ماست.
در بروژ زندگی برزخی چندخلافکار را می بینیم که به دستور رئیس شان مجبور شده اند به این شهر تاریخی سفر کنند.
انگار در حین تماشای این کمدی سیاه، شهر بروژ زنده تر و تماشایی تر از همیشه، در پس صحنه وجود دارد.
خیلی ها بعد از دیدن این فیلم خواسته اند که به بروژ سفر کنند.
خاطرات موتورسیکلت داستان سفرهای موتوری دکتری جوان به اسم ارنستو گوارا است. همانی که بعدها به چه گوارا مشهور شد.
ارنستوی جوان این سفر را به نیت خوشگذرانی محض شروع کرد ولی موقع عبور از بین شهرهای مختلف چیزی در او عوض شد.
برای لحظاتی در این فیلم تصویر آینده ی یک فرمانده انقلابی را می بینیم. البته در کنار او از بعضی از خارق العاده ترین مناظر آمریکای جنوبی هم عبور می کنیم: از ماچو پیچو و دریاچه ی ناهوئل هوآپی تا ونزوئلا و کاراکاس و بوینوس آیرس. از جنگل های بارانی تا بیابان های خشک.
حتی اگر موافق شخصیت چه گوارا و اعمالش هم نباشید، دیدن بازی تماشایی گائل گارسیا برنال ارزش وقت گذاشتن دارد.
این داستان بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده. داستان شرکت دانسیزر و سفرهای رایان بینگام که در فیلم جورج کلونی نقشش را بازی کرده.
ممکن است زندگی بینگام برای بعضی ها نهایت زندگی رویایی باشد و از این جهت فیلم تاحدی افسرده کننده است.
به قول شخصیت اصلی فیلم، زندگی یعنی حرکت کردن. اگر شما هم مثل بینگام دائماً در سفر هستید، هیچ فیلمی به اندازه ی بالا در آسمان احساسات شما را نشان نخواهد داد.
این فیلم جزو عنوان های کمتر شناخته شده ی این لیست است. مگر این که طرفدار جاشوا کارتر جکسون باشید و او را از سریال فرینج به یاد داشته باشید.
در یک هفته، داستان سفر جادویی یک معلم از تورنتو تا منطقه ی توفینو بریتیش کلمبیا را می بینیم.
در این مسیر او به بعضی از جاهای دیدنی می رود تا بلکه بتواند قبل از ازدواجش، معنای واقعی زندگی را پیدا کند.
بعد از این انیمیشن دوست داشتنی یک دفعه دلقک ماهی به یکی از محبوب ترین موجودات دریا تبدیل شد. و البته سیدنی و کَنز استرالیا هم به لیست مقصدهای محبوب مسافرانی پیوستند که فقط دلشان می خواست محل زندگی نمو را از نزدیک ببینند.
علاوه بر همه ی این ها، در جست وجوی نمو بیننده اش را به جستجو در دنیای زیر دریاها فرا می خواند و زیبایی اقیانوس را به ما یادآور می شود. این فیلم بهانه ی خوبی ست که هوس غواصی کنید و دل به دریا بزنید.
در نظر داشته باشید که در جست و جوی نمو ۲۶امین فیلم پرفروش تاریخ است و دی وی دی فیلم پرفروش ترین دی وی دی فیلم تاریخ بوده است!
در این فیلم می توانید لئوناردو دی کاپریوی جوان را ببینید. آن هم در فیلمی به غیر از تایتانیک.
این فیلم بر اساس رمانی از الکس گارلند ساخته شده. داستانی درباره ی کوله گردهایی در تایلند که به دنبال بهشت می گردند و نهایتاً وقتی به بهشت می رسند، تنها کاری که بلدند خراب کردنش است.
این فیلم بازگوکننده ی احساسات ما قبل از رسیدن به مقصدی رویایی است. درباره ی امیدهایی که در مسیر به دل داریم و بهشت های تخیلی ای که در سرمان هستند. و البته تقابل امیدها و آرزوها با واقعیت زندگی.
جالب است بدانید که پایان بندی فیلم با کتاب متفاوت است و حتی شخصیت ها و مسیرداستانی هم بین فیلم و کتاب فرق دارند.
فهرست آرزوها از آن فیلم هاست که اشک آدم را در می آورد.
اما همزمان از آن فیلم هاست که به آدم انگیزه می دهد تا همان کاری که همیشه می خواسته را بالأخره انجام بدهد.
اگر برای سفر کردن منتظر یک بهانه یا انگیزه ی کوچکید، فهرست آرزوها ممکن است به کارتان بیاید.
فیلمی که یادتان می اندازد که زندگی چقدر کوتاه است و ما باید تا جایی که می توانیم از این فرصت کوتاه استفاده کنیم.
البته فهرست آرزوها یک خوبی دیگر هم دارد. در این فیلم می توانید بازی جک نیکلسون و مورگان فریمن را در کنار هم ببینید که خودش دلیل کافی ای برای فیلم بازهای حرفه ای خواهد بود.
فارست گامپ می تواند خیلی راحت در هر فهرست فیلمی باشد.
این فیلم نامزد ۱۳ اسکار شده و ۶ اسکار برده (بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مرد نقش اول، بهترین جلوه های ویژه و .). البته پرفروش ترین فیلم سال ۱۹۹۴ هم بوده.
در نظر بگیرید رستگاری در شاوشنک و داستان عامه پسند در آن سال رقبای فارست گامپ در کسب اسکار بوده اند! رستگاری در شاوشنگ به خاطر حضور فارست گامپ حتی یک اسکار هم نگرفت.
حالا از تمام حواشی عجیب غریب اسکار ۱۹۹۴ بگذریم، به داستان فارست گامپ می رسیم. داستانی ساده ولی غافلگیرکننده و انگیزه بخش.
در فارست گامپ زندگی پسر ساده دلی با بازی تام هنکس را می بینیم که بهره ی هوشی اش از تمامی هم سن و سالانش کم تر است. و در ادامه تمامی اوج و فرودهای زندگی او را تجربه می کنیم.
فارست گامپ منظره های بی نظیر جنوب غرب آمریکا و ایالت یوتا، کارولینای جنوبی و جرجیا را از نظر می گذرانیم.
لحظه ای که فارست گامپ تصمیم می گیرد بی هیچ دلیل محکمی یکدفعه شروع به دویدن در جاده کند، شاید از خیلی جهات صرفاً لحظه ای کمدی باشد. اما همچنان از نظر حسی این قدر قوی است که هر کسی که رویایی سفر دارد، می تواند خودش را جای فارست ساده دل بگذارد که در زندگی اش نخواسته به هیچ حدی محدود باشد.
شاید بد نباشد که بدانید نیمکت پارکی که تام هنکس در بسیاری از لحظات فیلم روی آن نشسته بود، حالابه موزه منتقل شده تا برای همیشه از آن نگهداری کنند.
یک دو جین فیلم خوب وجود دارد که در پاریس می گذرند ولی بعید است بتوانید هیچ فیلمی پیدا کنید که به اندازه ی شاهکار وودی آلن، پاریس را به قاب تصویر آورده باشد.
در پاریس ۱۹۲۰ که شهری است در عصر موسیقی جاز. که احتمالاً یکی از بهترین پاریس های ممکن باشد.
در فیلم ماجرای نویسنده ای به نام گیل را دنبال می کنیم. گیل با نامزدش و خانواده ی نامزدش باری تعطیلات به پاریس آمده. او در این سفر بیش از حد با پاریس ارتباط برقرار می کند. بر خلاف نامزدش و خانواده ی نامزدش که چندان از پاریس خوششان نیامده.
داستان فیلم در کنار نورپردازی خیره کننده اش و البته بازیگری های فوق العاده، پاریسی را در ذهن ببینده حک می کند که بر آمده از همه ی کلیشه هاست، ولی از هر شهری خواستنی تر است.
اگر هوس کرده اید که تنها دل به جاده بزنید، این فیلم، فیلم شماست.
داستان واقعی زندگی رابین دیویدسن سیاح که در سال ۱۹۷۷ عازم سفر به صحرای استرالیا می شود و همراه با سگ و چهار شترش ۲۷۰۰ کیلومتر راه را در بیابان های استرالیا می پیماید تا از مبداء آلیس اسپرینگز به آن سوی صحرا و اقیانوس هند برسد.
بازیگر این فیلم میا واشیکوفسکا همان بازیگر فیلم آلیس در سرزمین عجیاب است.
این فیلم از چند نظر ارزش دیدن دارد. اول این که آدری هپبورن در آن بازی می کند. دوم این که قصه اش در یکی از زیباترین شهرهای دنیا یعنی رم می گذرد. و سوم این که قصه اش درباره ی سفر است.
سفر شاهزاده ی یک کشور خیالی که در قالب یک تور برای بازدید اروپا آمده. داستانی که به طرزی نه چندان غافلگیرکننده رومانتیک و احساسی است.
از دست رفته در ترجمه برای آن هایی خوب است که عاشق سفر کردن به شهر توکیو هستند.
در این فیلم با بازی بیل موری و اسکارلت یوهانسون به قلب توکیو می روید. داستان از حضور شخصیت ها در هتل شروع می شود و به مکاشفه ای در خیابان های توکیو تبدیل می شود.
منظره ها و صداها و انرژی که در توکیوی فیلم حس می شود، قطعاً ارزش تماشا کردن دارد.
ارباب حلقه ها داستان هابیتی ست که پا به دنیایی پر از مخاطره و ماجراجویی می گذارد. ماجرایی که می تواند قصه ی تمام سفرهای دنیا باشد. شکی نیست که ارباب حلقه ها یکی از بهترین فیلم ها با موضوع سفر است.
عجیب نیست که نسلی که ارباب حلقه ها را خواندند، تبدیل به هیچ هایکر ها و بک پکرها و . شدند.
منظره ی جادویی نیوزلند که در قاب پیتر جکسون می بینیم، با آن رودخانه ها، کوهستان ها و جنگل ها یادآوری تمامی رویاهای سفر یک نسل است. بیخود نیست که بعد از ارباب حلقه ها، صنعت گردشگری نیوزلند وارد عصر جدیدی شد.
حتماً اگر گذرتان به مسجد و کلیساهای تاریخی خورده باشد، نمونه های زیبایی از موزاییک های هنری را دیده اید. موزاییک یعنی پاره چین و حالا چه کاشی کاری چه سرامیک کاری، در نهایت هنر موزاییک محسوب می شود.
حتماً به تصاویر خیالی کاشی های مساجد قدیمی نگاه کرده اید. کلاً هر بار که با کنار هم چسباندن قطعات کوچک سنگ، شیشه، چوب یا سفال، تصویری بزرگ بسازید، در واقع موزاییک کاری کرده اید.
در ادامه می خواهیم به بهترین نمونه های هنر موزاییک در جهان بپردازیم. از همین ایران خودمان تا مراکش و ازبکستان.
در ایتالیا تا دلتان بخواهد موزاییک کاری های درخشان پیدا می شود. یک نمونه اش کلیسای پطرس حواری یا سن پیر در شهر واتیکان.
اما موزاییک کاری باسیلیکای سن ویتاله شهرت بیشتری دارد. داخل این کلیسا با طرح هایی از عهد عتیق به صورت موزاییک کاری تزئین شده. داستان زندگی حضرت موسی و صحبت کردن او با بوته ی مشتعل و زندگی هابیل و قابیل.
این موزاییک ها پر از نماد پردازی اند و چنان استادانه کار شده اند که در جهان بی نظیر است. موزاییک هایی سرشار از رنگ و مملوء از طلاکاری که چشم ها را فریفته ی خودش می کند.
به کلیساهایی که نقشه های مربعی داشتند باسیلیکا می گفتند. در دوران پادشاهی روم شرقی و بیزانس، هنر سرامیک کاری در کلیساها و قصرها رواج پیدا کرد. در اوج قدرت تمدن بیزانس، شهر راونای ایتالیا توسط سپاهیان روم شرقی فتح شد و کلیسای سن ویتاله در آنجا ساخته شد.
منتهی محمد امین خان حاکم خیوه، در جنگ با ترکمن ها کشته شد و ساخت و ساز مناره نیمه کاره ماند. این مناره قرار بود بلندترین مناره ی دنیا باشد. حتی بلندتر از قطب منار دهلی. ولی حالا نیمه کاره است، گرچه کالتا منار خیوه هنوز زیباست. ولی قطب منار دهلی همچنان لقب بلندترین سازه ی آجری دنیا را یدک می کشد.
مسجد جامع اصفهان به مسجد جامع عتیق معروف است. عتیق چون یکی از قدیمی ترین مساجد ایران است. خلیفه المعتصم عباسی هزار و سیصد سال پیش فرمان ساخت این مسجد را داده بود.
منتهی این شاهکار معماری زیر نظر فرمانروایان ایلخانی، مظفری، تیموری، صفوی و قاجار بارها بازسازی شد و گسترش یافت.
چهار ایوان این مسجد با کاشی کاری و آجرکاری تزئین شده. یکی از زیباترین ویژگی های معماری این مسجد مقرنس کاری های طاق ها و ایوان های آن است که به سقف های بنا بافت داده و عمق بخشیده.
آنتونی گائودی معماری اسپانیایی بود که به طرح های عجیب و غریبش معروف است. حتماً اسم کلیسای جامع ساگرادا فامیلی یا خاندان مقدس، را از بین کارهایش شنیده اید.
جالب اینجاست که بعد از گذر یک قرن از فوت معمار، هنوز ساخت و ساز آن کلیسا تمام نشده است. بد نیست بدانید گائودی پانزده سال آخر عمرش را شبانه روز صرف ساخت کلیسای خاندان مقدس کرده بود و حتی در همان کنار بنا به خواب می رفت.
بخش های زیادی از پارک، با هزاران موزاییک پوشانده شده. از سقف های پارک گرفته تا نیمکت های درازش و مسجمه هایی به شکل سوسمار و سر اژدها.
بعضی از مورخین معتقدند گائودی کور رنگ بوده. با این حساب افتخار موزاییک های رنگارنگ پارک گوئل را احتمالاً باید به حساب دستیار با استعداد او ژورف ماریا خویول نوشت که هیچکس اسمش را نمی شناسد.
مهم ترین حامی هنر معماری عجیب غریب گائودی همین دوستش بود. منتهی معروف است که یکبار گائودی به گوئل گفت: <<گاهی فکر می کنم ما تنها افرادی در جهان هستیم که از این معماری خوشمان می آید.>> و گوئل اینگونه پاسخ داده بود که: <<راستش من معماری ات را دوست ندارم. فقط به آن احترام می گذارم.>>
کاخ مجلل گلستان مجموعه ای است که از ۱۷ ساختمان پراکنده تشکیل شده. بعضی از این ساختمان ها قصر بوده اند، بعضی موزه و بعضی تالار. دیوارها و سقف این عمارت استخردار با کاشی های رنگارنگ پوشیده شده.
خانه ی پیکاسیت بر خلاف تقریباً باقی موارد این لیست، با بودجه ی خاصی ساخته نشده.
یک رفتگر ظرف مدت ۲۶ سال هر خرده آشغال بامزه ای که به چشمش خورده را جمع کرده و با ۱۵ تن کاسه بشقاب شکسته، تمام در و دیوار خانه اش را موزاییک کاری کرده.
داخل و خارج این ساختمان و حتی لوازم داخل خانه همگی با ظرف های شکسته و خرده های شیشه پوشیده شده. این ساختمان بعدها این قدر پرآوازه شد که پیکاسو شخصاً از آن بازدید کرد.
در کلیسای باسیلیکا، نگاه بازدیدکنندگان به سمت بالا و رو به گنبدهای عظیم، سقف محدب و گذرگاه های طاق دار میخکوب شده است.
جایی که هزاران کاشی رنگارنگ به هم چسبیده اند تا صحنه هایی از انجیل را به تصویر بکشند.
<<(موزاییک ها) طوری طراحی شده اند تا همه با دیدنشان بیاموزند که خدا به بدن های زمینی ما دسترسی دارد.>>
این بقعه یکی از مکان های زیارتی شیعیان است.آرامگاه احمد بن موسی کاظم، به خاطر آینه کاری های زیبایش به <<مسجد آینه ای>> معروف است.
زندگی پنهان والتر میتی (به انگلیسی: The Secret Life of Walter Mitty) فیلمی در سبک کمدی /درام/فانتزی است. یکی دیگر از کمدی های بازیگر و کارگردان معروف هالیوود، بن استیلر که در سال ۲۰۱۳ اکران شد. کریستن ویگ و شان پن هم در این فیلم بازی می کنند.
والتر میتی در دفتر مجله ای که کار می کند که قرار است تعداد زیادی از کارکنان آن تعدیل شوند. والتر به خاطر حفظ شغلش مجبور می شود به سفری به سوی دیگر دنیا برود و ماجراهایی باورنکردنی را از سر بگذراند. او باید به خاطر یک نگاتیوِ عکسِ گمشده، شهر به شهر و جاده به جاده به دنبال عکاس افسانه ای اش بگردد.
در نظر بگیرید والتر فردی خجالتی است که به دید خودش قبلاً در زندگی هیچ کار مهمی انجام نداده. همیشه در تخیلاتش لحظه ای خودش را جای افراد قهرمان و ماجراجو می گذاشته و بعد دوباره به واقعیت روزمره باز می گشته.
در این فیلم ماجرای سفر والتر به مناطقی ناشناخته می بینیم.
والتر شانزده سال شغلی ثابت داشته و پشت میز نشین بوده. شخصیتی درونگرا که به نظر خودش هیچ کار هیجان انگیزی نکرده و به هیچ سفر خاصی هم نرفته. حتی برای ابراز علاقه به دختر محبوبش هم مشکل دارد. شاید به خاطر همین زندگی یکنواخت، گهگداری به فکر و خیال فرو می رفته و خودش را در قالب شخصی قهرمان و ماجراجو تصور می کرده. داستان از جایی شروع می شود که والتر خیا ل بافی را کنار می گذارد و عازم سفر می شود.
والتر منتظر حادثه ای بود که او را هل بدهد تا به سفر برود و به زندگی اش معنا ببخشد. ماجرایی تخیلی و البته الهام بخش که لذت ماجراجویی را به بینندگان یادآوری می کند.
زندگی پنهان والتر میتی پر از لحظه های با مزه و احساسی است و هم طرفداران کمدی و هم طرفداران فیلم های احساسی را راضی می کند.
بیشتر بخوانید:
بیشتر صحنه های فیلم زندگی پنهان والتر میتی در کشور ایسلند فیلم برداری شده. در فیلم توقف او در گرین لند و حرکت در مسیر ایسلند را می بینیم. والتر به دنبال عکاسی به نام اُکانل می گردد که می خواهد از فوران یک آتش فشان در یخچال طبیعی ایافیاتلایوکوتل عکس برداری کند (تا به حال دقت کرده اید که اسم های ایسلندی سخت ترین اسم های دنیا برای تلفظ کردن هستند).
طبیعت ایسلند چندان شناخته شده نیست. همین بکر بودن منظره ها باعث شده که جذابیت فیلم دوچندان شود. در این حد که بعد از این فیلم هالیوودی، تورهای زیادی برای جذب مسافر به ایسلند برگزار شد.
جالب است بدانید در فیلم زندگی پنهان والتر میتی حتی بخش هایی که در گرینلند، افغانستان و هیمالیا می گذرد هم در ایسلند فیلم برداری شده. ستاره ی اصلی فیلم قطعاً ایسلند است.
احتمالاً زیباترین صحنه های فیلم، قسمت هایی ست که والتر سوار بر تخته اسکیت می شود و از بین مناظر سواحل جنوب شرقی ایسلند می گذرد.
البته جای تعجب ندارد. حتماً نمونه های تأثیر سینما بر روی توریسم را شنیده اید. مثلاً بعد از فیلم برداری فیلم ارباب حلقه ها در نیوزلند، صنعت توریسم این کشور متحول شد. اخیراً هم سریال مشهور بازی تاج و تخت (Game of Thrones) تأثیر به سزایی بر جذب توریست در کشور کوچک مالت گذاشت.
اگر فیلم های دیگر بن استیلر مثل شب در موزه یا ملاقات با والدین را دوست دارید، احتمالاً از این فیلم هم خوشتان می آید. عبارتی در فیلم است که چندین بار به آن برخورد می کنیم <<برای دیدن دنیا، باید به استقبال خطر رفت، برای دیدن آن سوی دیوار، باید نزدیک شد، تا همدیگر را پیدا کنیم و احساس کنیم. این هدف زندگی است.>>
جمله ای که می تواند عصاره ی فیلم زندگی پنهان والتر میتی باشد.
درباره این سایت